شاید اتفاقی افتاد

 

 

دود سیگار را نگاه می کنم 

 

به یاد نا بودنت می افتم 

 

سمی در رگانم می دود 

 

از این خیابان بارها عبور کرده ام 

 

آخرین پک سیگار را میزنم 

 

تو محو تر می شوی .

 

از خیابان که می گذری 

 

قوطی کبریت ات را میان ما پرتاب کن 

 

شاید اتفاقی افتاد. 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آی سودا دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:38 ب.ظ http://firstwindow.blogsky.com

جالب بود.

حامد دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:38 ب.ظ http://kooch88.blogsky.com

قشنگ بود برادر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد