می بارم

 آنقدر باریدم تا خیس نشد 

 

 آنقدر شاعرم که از دهانم تو می ریزد 

 

 آنقدر سفیدم که تناسخ برف را می فهمم 

 

 به زندگی مشکوکم 

 

 با تمام وسعت 

 

 چگونه من را جای داده.

نظرات 11 + ارسال نظر
مازیار جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ب.ظ http://andisheye-mazyar.dil.ir/

سلام نیمای گل / درود بر تو
شاد باشی و سالم [گل]

Canser شنبه 27 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ

دلتنگ بودم
ممنون

امیر ش۲ سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ق.ظ http://www.amirsh2.blogfa.com

درود بر نیما جان . لذت بردم طبق معمول .مخصوصا از آخرش اما کمی نسبت به قبلی ها از لحاظ شعری نقیص بود یا شایدم من فضاش رو نگرفتم !! به روزم من هم !! معطلتم !
فعلا . . .

امیر ش۲ پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:43 ق.ظ http://www.amirsh2.blogfa.com

سلام . چرا نیستی نیما جان !!؟؟

بلاگر پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ب.ظ http://3bloger.blogsky.com

هزار سودای تو کجا در ان دو یاقوت جا می شوند.
شکتون به جاس.

تو سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

شاید هم از زندگی اخراجی نمیا...خبر نداری شاید...

ب جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ

باز کـن پنجـره ی پیـرهنت را خورشــید آن قدر باز که دستم برسد تا خورشید! آن قـدر باز که گـرمای وجودت را صبـح برساند به تنم ، گرم تر از «ها» خورشید من پر از وسوسه ی چیدن چیزی هستم سخت ممنوعه از این باغ تماشا خورشید تـن تــو مختــــصـری از غــزل و بـابــونه تن تو تکـه ای از مخــمل رویا خورشیـد عاقبت در نفس گرم تو جان خواهم داد هم از آن گونه که از هرم تو دریا ، خورشید من پر از مستی مجنونم و لیلایی گنگ در تنــم ریخته ترسـی ز اگر ها خورشید بایـد از زلـف طلا فـام تو آویخت چــو نـور پس از آن مست شد و هرچه که بادا... خورشید

امیر ش۲ سه‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:33 ق.ظ http://www.amirsh2.blogfa.com

سلام بر دوست گلم !! خوبی !!؟؟
من به روزم و منتظرت داداش !!

بانو جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ق.ظ

آنچه مدام کمرنگ تر می شود تویی
کجایی ای بالاترین رنگ
کجا؟
در میان برگه برگه های دفتر نقاشی ام
تنها رنگ تو هستی
پر رنگ تر دفترم را نقاشی کن

حرفای نگفته یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.mahenoor.blogfa.com

کسی که شعر می گوید، از لبان زهر آلود زندگی، عسل به دست می آورد.ویلیام روزبنت

نسرین خلفی شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://nasrinkhalafi.blogfa.com

سلام دوست عزیز
یه معذرت خواهی بزرگ
یه ما نبودم داشتم درس می خوندم حالا هم اومدم جبران کنم

منتظر قدم های سبزت هستم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد