درود بر نیما جان . لذت بردم طبق معمول .مخصوصا از آخرش اما کمی نسبت به قبلی ها از لحاظ شعری نقیص بود یا شایدم من فضاش رو نگرفتم !! به روزم من هم !! معطلتم ! فعلا . . .
باز کـن پنجـره ی پیـرهنت را خورشــید آن قدر باز که دستم برسد تا خورشید! آن قـدر باز که گـرمای وجودت را صبـح برساند به تنم ، گرم تر از «ها» خورشید من پر از وسوسه ی چیدن چیزی هستم سخت ممنوعه از این باغ تماشا خورشید تـن تــو مختــــصـری از غــزل و بـابــونه تن تو تکـه ای از مخــمل رویا خورشیـد عاقبت در نفس گرم تو جان خواهم داد هم از آن گونه که از هرم تو دریا ، خورشید من پر از مستی مجنونم و لیلایی گنگ در تنــم ریخته ترسـی ز اگر ها خورشید بایـد از زلـف طلا فـام تو آویخت چــو نـور پس از آن مست شد و هرچه که بادا... خورشید
سلام نیمای گل / درود بر تو
شاد باشی و سالم [گل]
دلتنگ بودم
ممنون
درود بر نیما جان . لذت بردم طبق معمول .مخصوصا از آخرش اما کمی نسبت به قبلی ها از لحاظ شعری نقیص بود یا شایدم من فضاش رو نگرفتم !! به روزم من هم !! معطلتم !
فعلا . . .
سلام . چرا نیستی نیما جان !!؟؟
هزار سودای تو کجا در ان دو یاقوت جا می شوند.
شکتون به جاس.
شاید هم از زندگی اخراجی نمیا...خبر نداری شاید...
باز کـن پنجـره ی پیـرهنت را خورشــید آن قدر باز که دستم برسد تا خورشید! آن قـدر باز که گـرمای وجودت را صبـح برساند به تنم ، گرم تر از «ها» خورشید من پر از وسوسه ی چیدن چیزی هستم سخت ممنوعه از این باغ تماشا خورشید تـن تــو مختــــصـری از غــزل و بـابــونه تن تو تکـه ای از مخــمل رویا خورشیـد عاقبت در نفس گرم تو جان خواهم داد هم از آن گونه که از هرم تو دریا ، خورشید من پر از مستی مجنونم و لیلایی گنگ در تنــم ریخته ترسـی ز اگر ها خورشید بایـد از زلـف طلا فـام تو آویخت چــو نـور پس از آن مست شد و هرچه که بادا... خورشید
سلام بر دوست گلم !! خوبی !!؟؟
من به روزم و منتظرت داداش !!
آنچه مدام کمرنگ تر می شود تویی
کجایی ای بالاترین رنگ
کجا؟
در میان برگه برگه های دفتر نقاشی ام
تنها رنگ تو هستی
پر رنگ تر دفترم را نقاشی کن
کسی که شعر می گوید، از لبان زهر آلود زندگی، عسل به دست می آورد.ویلیام روزبنت
سلام دوست عزیز
یه معذرت خواهی بزرگ
یه ما نبودم داشتم درس می خوندم حالا هم اومدم جبران کنم
منتظر قدم های سبزت هستم...