هر روز به نام تو فکر می کنم
هر روز از کنارت می گذرم
شاهدم
شاهد روزهایی
به یاد تو دست می سایم به خویش
می دانم قاتل ساعت ها منم
اما بی تفاوت پشت میز کار می نشینم
و نام تورا از بالای روز نامه جدا می کنم
قسمت حوادث را می خوانم
تکه ی جدا شده ی تو را دور می اندازم
(( همشهری ))
سلام همشهری ...
عجب قرابتی
همشهری خوبم
به من سربزن